از پشت پلک های نیمه بازم، نیم تنه نیمه عریانی را از نیمه ی باز دری می دیدم و در این نیم هشیاری به فکر این بودم چشم هایم اگر بسته شوند، کدامیک کامل خواهد شد .!
میدانی وقتی حرف هایی برای نگفتن داری خیلی فرق داری با کسی که حرفی برای گفتن نداشته باشد . کسی که حرف هایی برای نگفتن دارد مانند طوفانی است با بادهایی برای نوزیدن. مانند در یایی است با موج های ایستاده....